زیرک

روزنوشت‌های یک مشتاق تکنولوژی، کتاب، دنیای وب و سینما

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ایران» ثبت شده است

گروه مرگ!

جام جهانی

قرعه‌کشی جام‌جهانی روسیه هم انجام شد و متاسفانه ما تو گروه سختی افتادیم. پرتغال و اسپانیا و مراکش، همراه با ایران گروه مرگ رو تشکیل دادن. قطعا کار صعود ما سخت خواهد بود ولی میخام خوش‌بین باشم. قراره با دوتا تیم دسته‌اول دنیا بازی کنیم. هیجان این گروه از هر گروه دیگه بیشتره و همین باعث میشه بی‌صبرانه منتظر شروع بازی‌ها باشم.

متاسفانه به روال دوره قبل که بعد از بازی با آرژانتین تو جام‌جهانی کاربرهای ایرانی و متاسفانه بی‌فرهنگ و بی‌ادب دنیای مجازی به صفحه اجتماعی مسی حمله کردند و کامنت‌های بی‌معنی و رکیک ارسال کردند، این‌بار هم بعد از پایان قرعه‌کشی همون کاربرهای بی‌فرهنگ به صفحات کافو (کسی که قرعه ایران رو کشید) یا اینیستا و پیکه و رونالدو و حتی شکیرا (همسر پیکه) حمله کردند و همون بی‌فرهنگی قبل رو تکرار کردند. این مسئله خیلی واضح نشون میده که در موضوع فرهنگ استفاده از اینترنت و فضای مجازی به هیچ عنوان در کشور ما کاری نشده و هنوز در فقر فرهنگی به سر می‌بریم.

از طرفی موضوع دخالت در پوشش مجری برنامه قرعه‌کشی هم نشان دیگری از فقر فرهنگی ما بود که متاسفانه سردار آزمون، ورزشکاری که بعنوان الگو مطرح هست رو هم درگیر خودش کرد. کاری نه فقط برای برای وجهه ایشون بد بود بلکه درواقع حیثیت و آبرو ملتی رو هم  زیر سوال برد. بعد از مراسم هم توئیت مجری که پرسیده بود: ایرانی‌ها راضی شدید؟ درواقع تیر تمسخری بود بر تمدین 2500 ساله ما که زمانی جزو افتخاراتمون بود.

به قطع یقین مدت‌ها وقت و انرژی باید صرف بشه تا این فرهنگ‌سازی در بین مردم و مخصوصان نوجوانان و جوانان‌مون انجام بشه که در هر اتفاقی نیاز به توهین به اشخاص نیست. تا یاد بگیرند هر توهینی که میکنن اول شخصیت و ادب خودشون رو زیر سوال میبره و بعد اثراتش متوجه جامعه و ملیت‌شون میشه. تا متوجه بشن که وقتی زیر پست یک فرد مشهور خارجی کامنت فارسی (که اغلب هم بی‌ادبانه است) ارسال می‌کنند؛ درواقع تمام آبرو و احترامی که برای زبان فارسی وجود داره رو در تیررس انتقاد قرار میدن. حتی فراتر، نه تنها خود زبان بلکه همه 70 میلیون ایرانیِ فارسی‌زبان رو در تیررس انتقاد قرار میدن.

مجری

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Danyal

صبح بخیر تهران، من عاشق توام!

تهران

امروز بخاطر یک موضوع کاری تهرانم. دیشب حرکت کردم و اول صبح رسیدم. امیدوارم کارم یک روزه تموم بشه که مجبور نشم شب رو هتل بگیرم. البته بازم امیدوارم برای برگشت بلیط پیدا کنم.
تهران برای من غریبه نیست. غیر از حدود دو سال خدمتی اینجا گذروندم (دقیقترش نوزده ماه)؛ قبل و بعدش به بهانه‌های مختلف به تهران در رفت‌و‌آمد بودم‌. تهران یه دوست قدیمیه که خیلی خاطرات خوب باهم داریم. البته دوست‌های قدیمی خاطرات بد هم ممکنه داشته باشن. اما این دوست قدیمی همیشه جذابیت‌های خاص خودشو داره. همیشه میتونی چیزی پیدا کنی که قبلا ندیدی و این سورپرایزت کنه: عجب چرا تا قبل این اینو ندیده بودم؟!! تهران همیشه مستعد اتفاقات جالبه، جالب و هیجان انگیز!
اما تو خاطرات دوستای قدیم همیشه اولین‌ها از یاد آدم نمیره. اولین باری که اومدم تهران با پدرم بودم اما بیشتر از اون خاطره، اولین باری یادم میاد برای خدمت سربازی اومدم تهران. اون‌بار با اینکه اولین بارم نبود که تهران رو می‌دیدم اما اون‌دفعه تهران بوی خاصی داشت:بوی دلهره و اضطراب! دلهره‌ای که میدونستم حالا حالاها قرار نبود تموم بشه و البته دو سال طول کشید.
یادم‌ نمیره راننده تاکسی شیادی که از سادگی من سواستفاده کرد و البته رفتار ناشیانه و دلهره‌ام رو هم تشخیص داده بود و کرایه ده برابری برای مسیری ازم گرفت که بعدها فهمیدم با یخرده پیاده روی می‌تونم خیلی راحت‌تر و ارزون‌تر همون مسیر رو بیام. البته گذشت...
حالا من تو محوطه ترمینال شرق تهران نشستم و دارم شکلات تلخی که به چند برابر قیمت از دکه‌های ترمینال گرفتم رو مزه‌مزه میکنم تا سرمای اول صبح قابل تحمل بشه و هنوز فریادهای کرکننده شیپورچی‌های(!) تعاونی‌های مسافربری و راننده‌های سواری‌های شخصی آزاردهنده است.
امیدوارم امروز کارم زود تموم بشه تا بتونم یه مقدار با دوست قدیمی خوش بگذرونم!!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Danyal