cinema movie

فیلم Carnage محصول سال 2011 ساخته رومن پولانسکی رو دیدم. بازیگران فیلم هم به اندازه کارگردان فیلم معروف بودن: جودی فاستر، کیت وینسلت و از همه مهمتر بازیگر محبوب من کریستوفر والتزِ نازنین؛ هر سه برنده اسکار!

همه این اسم‌ها کنار هم هرکسی رو ممکن بود تحریک کنه تا این فیلم رو ببینه...طبیعتا من هم مجذوب همین اسم ها شدم!

فیلم براساس نمایشنامه‌ای به نام "خدای کشتار" ساخته و به روال اغلب فیلم های ساخته شده براساس نمایشنامه چندان دلچسب و تماشایی نیست و مخاطب خاص خود را میطلبه. داستان فیلم مربوط به والدین دو پسر نوجوان هست که بدلیل دعوایی که دو پسر باهم در پارک داشتن و یکی از پسرها مصدوم شده باهم ملاقات میکنند تا بشکلی کاملا معقولانه به این مسئله رسیدگی کنند و سعی کنن این مشکل رو بین خودشون حل کنن.

کلیت داستان فیلم من رو یاد فیلم مشهور "12 مرد خشمگین" انداخت. چهارنفری که برای بحث منطقی پیرامون حل مشکلی جمع شده بودند در ادامه هریک گرفتار مشکلات ودرگیری های شخصی و درونی خودش میشه و در ادامه موضوع اصلی به کل فراموش میشه.

تمام لحظات فیلم پر از دیالوگ­های بین 4 بازیگره. دیالوگ­هایی که از شغل و علائق افراد گرفته تا مسائل بزرگی مانند وضعیت معیشتی مردم افریقا را هم شامل میشه. بازی­های بازیگرها هم در موقعیت­های خاص خودش واقعا تحسین­برانگیز بود. کارکتر کیت وینسلت در نیمه دوم فیلم وقتی با نوشیدن مشروب از شخصیت یک خانم متشخص بیرون میاد نشوم میده میتونه به یک زن مست و لایعقل تبدیل بشه که خیلی هم بی­ادب و بداخلاقه. از طرفی کارکتر جودی فاستر هم در ادامه از یک زن وسواسی و مادری حساس تبدیل به یک زن رنج کشیده میشه که از اختلافات فکری با همسرش به تنگنا رسیده! اما در همه این لحظات از خونسردی و بازی آرام و دلنشین کریستوفر والتز درحال لذت بردن بودم. حتی لحظاتی که در نقش یک وکیل باتجربه سعی داشت در ازای مقصر نشان دادن نوجوان کتک خورده، مقداری از بار گناه پسر خودش کم بکنه؛ یا در مواقعی که با خونسردی بیش از اندازه با تلفن همراهش صحبت میکرد و کل بحث های 4 نفره رو منقطع میذاشت، بازی والتز برای من دلنشین بود. اما تمام این خونسردی بالاخره به اتمام رسید و هرچند برای مدتی کوتاه والتزِ خونسرد و آروم تبدیل به موجودی خشمگین شد و نشون داد که هر خّلق و خویی بالاخره نقطه پایانی داره.

فیلمبرداری هم در صحنه هایی هنرش رو نشون داده بود. کادربندی­‌های اتاق نشیمن خانه، فضای صمیمانه‌­ای که قرار بود دو زوج باهم به گفتگو بشینن رو کاملا نشون میداد. یا در صحنه­‌ای که فاستر کنترل خودش رو از دست داده بود و با عصبانیت فریاد میزد، زاویه دوربین خیلی هنرمندانه طوری تنظیم شده بود که این شدت عصبانیت رو بیشتر نشون میداد.

درکل فیلم شاید برای همه جذاب نبود ولی برای اونهایی که به بازی خاص بازیگران فیلم علاقه دارند میتونه پیشنهاد خوبی باشه. یا حتی کسانی که مسائل اجتماعی و روانشناسی های خانوادگی دنبال میکنن هم میتونن از دیدن فیلم لذت ببرن.