آنلاین بودن

در عصر جدید، همونطور که با پیشرفت تکنولوژی، بشر و زندگی‌اش تحت تاثیر جدی تغییرات قرارگرفته، سلامتی روحی و جسمی اون هم متاثر از پیشرفت تکنولوژی تغییرات فراوانی به خود دیده. به واقع همان‌طور که برای خیلی از بیماری‌های سابقا لاعلاج، درمان‌های کاملا موثری پیدا شده؛ در عین تعجب، واکنش بدن انسان به بسیاری از شرایط جدید، بروز اختلالات بدیعی بوده که هرچند با دانسته‌های کلاسیک قبل، قابل توصیفه اما بروز این چنین اختلالاتی از سوی متخصصان علم پزشکی هیچ‌وقت پیش‌بینی نمی‌شده.

اخیرا مطلبی در سایت خبری دویچه‌وله فارسی می‌خوندم در رابطه با مشکلات و اختلالاتی که ممکنه برا اثر فعالیت زیاد نوجوان‌ها و جوان‌ها در شبکه‌های اجتماعی براشون پیش بیاد.


دویچه‌وله: خطرات آشکار و پنهان شبکه‌های اجتماعی برای نوجوانان


در مقاله هرچند در حجمی کوتاه، اما کاملا روشن و صریح به نکات قابل توجه این آسیب‌ها اشاره کرده بود. از جمله اینکه زمینه اصلی تولید گوشی‌های تلفن‌همراه ایجاد ارتباط بود و شبکه‌های اجتماعی در ایجاد ارتباطی مستمر بین کاربران نقشی اساسی را دارن. یا اینکه محوریت فعالیت در شبکه‌های اجتماعی مسئله تولید محتواست که میان تولیدکننده و مصرف‌کننده ارتباط برقرار می‌کنه. اما ریشه‌یابی این ‌آسیب‌ها جدا از نیازمندی به شناسایی بسترها، نیازمند آموزش‌ها و وضع مقرراتی برای سازمان‌دهی و هدایت این فعالیت‌هاست!

اما نکته‌ای که برای من تو این مقاله جالب اومد، این تلاش افراد برای جذب مخاطب و جلب توجه و ایجاد دایره‌های ارتباطی بیشتر با شیوه تولید محتوا بود که برخلاف نظر مقاله معتقد نیستم تنها مختص نوجوانان هست. اغلب افراد و به خصوص نوجوانان با هدف ایجاد بالاتر فالوئر، به تقلید از سلبریتی‌ها و بنگاه‌های خبری سعی در تولید محتوا بصورت کپی اقدام می‌کنن اما چون اغلب کپی‌ها جواب نمی‌دهد، متحورانه دست به تولید محتواهای خاص و حتی خطرناک می‌زنند. اغلب هم این کپی‌کاری‌ها بدون هیچ فکر قبلی و کاملا ناشیانه انجام می‌شه که نتایج عکسی هم داره.

نکته دیگر ایجاد فضای رقابتی بین افراد در فضای مجازیه. افراد بعد از تلاش‌های مختلف برای جذب توجه بیشتر به این باور می‌رسند که در این میدان تنها نیستند و رقبایی دارند. این مسئله بازار کارهای عجیب و غریب درمیان ستارگان مجازی را داغ‌تر می‌کنه. بخصوص در اینستاگرام که محبوبیت بیشتری بخاطر نوع ماهیت مدیای اشتراک گذاری شده - که مدیای تصویری هست - داره این بازار کاذب داغ‌تر و پرهیجان‌تر دنبال میشه!

اما چاره کار چیه؟

مقاله به طور صریح به چاره کار اشاره نمیکنه اما نکاتی رو متذکر میشه. مثل نقش اساسی والدین و معلمان (به طریق اولی سیستم آموزش و پرورش)، که باید قبل از قضاوت برای ایجاد محدودیت برای فرزندان، خود با فضای مجازی آشنایی کامل داشته باشن. خودشان این فضا رو به خوبی تجربه کرده باشن تا تصمیمات بعدی رو به موقع و مثبت بگیرن. نکته بعدی در ایجاد ارتباط با افراد درگیر در این ماجراست که میطلبه کاملا به مسائل روانشناسی هم اشراف کافی داشته باشین. اعمال محدودیت‌های شدید بدون شناخت روانی این افراد، همیشه جواب عکس داده یا خود منجر به مشکلات زیاد دیگه‌ای شده که از مشکل قبلی بدتر و فجیع‌تر بوده!

پیشنهاد می‌کنم مقاله رو حتما بخونید!