زیرک

روزنوشت‌های یک مشتاق تکنولوژی، کتاب، دنیای وب و سینما

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امید» ثبت شده است

دهه چهارم شروع شد!

تولد سی سالگی هم رسید

امروز اولین روز سال جدید، اولین روز بهار و اولین روز از دهه چهارم زندگی منه! امروز سی سالم تموم میشه و میرم تو سی‌و‌یک سالگی! ترسناکه یخرده...نه!...بیشتر از یخرده ترسناکه! سوالای غریبی میاد تو ذهن آدم، از همونا که از جواب درمیمانم! اما این بار این خودتی که از خودت میپرسی نه کسی دیگه. وحشت ماجرا رو این قسمت بیشتر میکنه.

چیشد که یهو به اینجا رسیدیم؟ مگه روز اول دانشگاه همین دیروز نبود؟ مگه همین هفته پیش نبود که تو مدرسه داشتیم میزدیم تو سر و کله دوستامون؟ همین ماه پیش نبود که... . چقدر زود میگذره این عمر لعنتی. ما کم حافظه شدیم یا واقعا زود گذشته؟ ولی میدونم هیچوقت یاد نگرفتیم چطور باید ازش استفاده کنیم که بعدا حسرتشو نخوریم. چطوری تجربیاتی که به دست میاریم رو به کار بگیریم که بهترین تصمیم رو گرفته باشیم. حداقل من اینجوری بودم!

نه اینکه تو این سی سال هیچ کاری نکرده باشم که ذخیره­ای باشه برای آینده­‌ی ناپیدا، یا هیچ پیش­بینی­‌ای برای اتفاقات احتمالی نداشته باشم. اما یه تجربه بزرگ کسب شده تو این سی سال میگه هر ذخیره­ای ممکنه به باد بره، هر تجربه­‌ای ممکنه بی­‌ثمر باشه، هر دشمنی ممکنه در لباس دوست بهت نزدیک بشه و به وقتش خنجرشو از پشت بزنه، هر چیز و هر کس مطمئنی و غیرقابل تردیدی ممکنه کاملا غیرقابل اطمینان و مشکوک باشه! بخاطر همین هاست که آدم رو وحشت میگیره. و بخاطر همین وحشت تصمیم­‌گیری خیلی خیلی سخت میشه!

امروز قراره مثلا شادترین روز سال برای من باشه، هم تولدمه، هم روز اول سال نو، هم روز عید، اما واقعیتش اینه که یه دلشوره عجیبی دارم. یه ترس از آینده غیرقابل پیش­بینی! نگرانی و تشویش از اتفاقات محتمل!

نوروزتان پیروز

سال نو همگی مبارک، ایشالا سال قشنگی داشته باشین. هر سال همین آرزو رو میکنیم به امید اینکه سال بهتری باشه ولی آخرش میگیم ایشالا از سال قبل بهتر باشه؛ و البته آدمی به همین امیدهاست که زنده­است!

پ.ن1: امسال هم به رسم سه سال گذشته سال تحویل و روز تولدم تو فرودگاه گذشت!

پ.ن2: حس خوبی ندارم به این نوشته. خیلی سیاه و ناامیدانه نوشتم ولی به خودم گفتم حداقل یه امروز بذار هرچی برای نوشتن میاد خودش بیاد! امروز خودمو سانسور نکردم! شرمندم اگه کسی ناراحت شد.

پ.ن3: نمیدونم باید ازین ببعد نگران کلسترول و چربی و اوره و فشار خون هم باشم یا نه؟ یعنی میگین وصیت­نامه هم بنویسم؟Laughing

عید مبارک

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Danyal

امید آمد!

چند روزی بخاطر کسالت نتونستم بلاگ رو آپ کنم که ازین بابت خیلی متاسفم. اما تو این چند روز خبرها و اتفاقات مختلفی افتاد که حیف دیدم از کنارش بگذرم.

درنای امید

اول این خبر خوب رو بدم که "امید" تک درنای جمعیت غربیِ درناهای سیبری، چهارشنبه گذشته با تاخیری که باعث نگرانی دوستداران محیط‌زیست شده بود، در تالاب فریدونکنار فرود اومد. چند پست قبل درباره "امید" توضیح داده بودم. این خبر هرچند برام خوشحال کننده بود اما تصور آینده‌ای که این درنا خواهد داشت برام خیلی ناراحت کنندست.
بنظرم یه کمپین نیازه تا "امید" رو به همه ایرانی‌ها بشناسونه تا نمادی باشه برای مبارزه با تخریب محیط‌زیست! تا مانعی باشه برای اینکه جلوی خیلی از رفتارهای خودآگاه و ناخودآگاه بشری که باعث گرفتن جون خیلی از موجودات زنده میشه، گرفته بشه!
کشتیگیر ایرانی
خبر دوم اما خیلی خوشحال کننده نیست. خبر شکست ناباورانه علیرضا کریمی، قهرمان کشتی‌گیر ما که به دستور مربیان برای عدم رویارویی با حریف اسرائیلی در دور بعد؛ آنچنان دل ورزش‌دوستان رو به درد آورد که شاید سابقه قبلی نداشته. ما در ورزش کم غصه نخوردیم، بخاطر نرفتن به جام‌جهانی گریه کردیم، برای حذف ورزشکارا و تیمهامون از مسابقات اشک ریخیتم، حتی برای از دست دادن ورزشکار جانبازمون در همین پارااُلمپیک قبلی تا مدتی شوکه بودیم! اما این یکی ازون مواردی بود که علیرغم شایستگی و بدلیل غیر ورزشی نماینده ما از مسابقات کنار میرفت. 
این ناراحتی با هیچکدوم از قبلیا قابل مقایسه نیست!
ایران
مسئله سوم بیستمین سالگرد صعود تیم‌ملی فوتبال به جام‌جهانی ۱۹۹۸ فرانسه و خاطره اون بازی بیاد‌ماندنی با استرالیاست. ۲۰ سال پیش من دانش‌آموز پنجم دبستان بودم. شیفت صبح بودیم و زود دویدم سمت خونه که بازی رو ازدست ندم. حدود ۱ ظهر بود که بازی شروع شد. بعد گل دوم استرالیا، چون تجربه باخت به قطر و ژاپن و عربستان رو داشتیم؛ به کل نامید شده بودیم اما اونروز قرار بود یه جشن ملی باشه برامون. سال‌های خوبی بود. بعد استرالیا برد برابر امریکا و بعدها برد مقابل کویت تو فینال بازی‌های آسیایی کلی موفقیت‌های شیرین بود که شیرینیش هنوز از یادمون نرفته.
نکته جالب اینه که فکرکنم هنوز بعد از اون بازی با استرالیا بازی نکردیم و هر ایرانی که بهش میگن استرالیا اول یاد بازی ملبورن میفته!
این وسط یادی کنیم از "والدیر ویرا" مربی نازنینی که ما رو برد جام جهانی فرانسه ولی بعضی‌ها با ناحقی کنارش گذاشتن. مصاحبه چند شب پیش ویرا با بی‌بی‌سی فارسی رو در اینترنت حتما ببینید.
والدیر ویرا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Danyal

دُرنای امید!

درنای سیبری

اولین بار سال قبل، درمورد «امید» ، تنها بازمانده درناهای جمعیت غربی سیبری که برای گذران فصل زمستان به فریدونکنار می­ آمدند، در مقاله‌ای در وبسایت روزنامه شرق و به قلم «صدرا محقق» خوندم (اینجا). این درنا حدود 10 سال پیش جفت خودش رو به­ دلیلی نامشخص اما مشخصا به خاطر دخالت­ های انسانی از دست میده. بعد از اون و به خاطر تک‌جفت بودن این نوع درنا، و اینکه درصورت از دست دادن جفت، جفت دیگری انتخاب نمی‌کنه، هر روز تراژی­ک‌تر به انقراض این گونه رمانتیک نزدیک می­شیم. انقراضی که معتقدم بیشتر از درد نبود یک گونه جانوری، فقدان احساسات مهم انسانی رو رونمایی می­‌کنه.

نقل قول از مقاله بالا:

آخرین‌بار که درناهای سیبری گروهی به ایران آمدند در زمستان سال ۱۳۸۶ بود، در آن سال سه درنای سیبری وارد تالاب‌های منطقه فریدونکنار شدند، اما یکی از درناها بر اثر شلیک گلوله یک شکارچی کشته شد. یک سال بعد در زمستان سال ۱۳۸۷ دو درنای سیبری باقیی­مانده که یکی از آنها «امید» و دیگری یک درنای ماده بود، دوباره به فریدونکنار مهاجرت کردند اما در آن سال نیز درنای سیبری «ماده» به دلیل نامعلومی از بین رفت و ناپدید شد، به این شکل تنها درنای باقی‌مانده از آن پرندگان، همین پرنده‌ای است که حالا «امید» نام‌گذاری شده است.

در گذشته از درناهای سیبری سه گروه جمعیتی غربی، مرکزی و شرقی موجود بوده است. تنها باقی­مانده از آن­ها جمعیت شرقی است که تابستان را در شرق سیبری تولید­مثل کرده و زمستان را در شرق چین می­گذرانند. تعداد این جمعیت درناها در سال­‌های اخیر به شدت کاهش داشته و در معرض انقراض قراردارند.  تنها جفت باقی­مانده از جمعیت مرکزی آخرین بار در سال 2002 مشاهده شده و ظاهرا منقرض شده به نظر می­‌رسند. این جمعیت تابستان را در سواحل رود اوب در غرب سیبری می­‌گذراندند و زمستان را به هند مهاجرت می­‌کردند. اما جمعیت غربی درناهای سیبری که آن­ها هم تابستان را در ساحل رود اوب می­‌گذراندند، در زمستان، مهاجرت به شمال ایران و تالاب­‌های فریدونکنار داشتند. از اینگونه که متاسفانه باید گفت قطعا منقرض خواهند شد تنها همین «امید» باقی مانده است. استفاده از جمعیت درناهای شرق سیبری نیز برای احیای این گونه خاص نتیجه نداده‌است.

نکته مشترک در کم‌شدن جمعیت و انقراض هر سه دسته درناهای سیبری وجود عوامل انسانی است. شکار بی­‌رویه در هند و پاکستان مهمترین عامل انقراض جمعیت مرکزی این گونه نادر بوده‌است. ایجاد سدهای متعدد بر روی رودخانه یانگ­‌تسه در چین باعث آسیب جدی به محیط­‌زیست شده که زندگی تمامی جانداران آن منطقه شامل درناهای سیبری را تحت تاثیر قرارداده است. پایین آمدن سطح تالاب­‌ها در فریدونکنار بدلیل برداشت بی­ش از اندازه برای کشاورزی نیز عامل انقراض جمعیت غربی درناهای سیبری در ایران اعلام شده است.

اما امروز بنا به گفته مسئولان، «امید» تنها بازمانده جمعیت غربی درناهای سیبری، با گذشت موعد مقرر سالانه، هنوز وارد منظقه فریدونکنار نشده است!!!

توییت صدرا محقق

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Danyal